خلاصه کتاب:
ساحل همیشه تحت تعقیب بود؛ نه توسط دشمنان، بلکه توسط مردانی که قصد داشتند قلبش را به دست آورند. اما تنها کسی که موفق شد، آنکسی بود که بدون یک جملهی عاشقانه، او را درگیر خود کرد.
خلاصه کتاب:
احساس فراتر از واژهها چگونه میتوان عشقی را نگه داشت، وقتی هیچ کلامی برای بیان آن نداری؟ او باید راهی پیدا کند، راهی که ثابت کند احساسات از زبان فراتر میروند.
خلاصه کتاب:
موهای خرماییرنگش را آرام بالا جمع کرد، انگار که بخشی از خودش را سامان میداد. شال آبی را با دقت روی سر مرتب کرد و در آینهی قدیمی مادرش نگاهی طولانی انداخت، لحظهای سکوت کرد و سپس به سمت در رفت.
خلاصه کتاب:
همتا، دختری بیآلایش، با حسام که دارای مشکلات روحی و رفتاری است ازدواج میکند، اما در شب ازدواجشان، رخدادی غیرمنتظره جریان پیدا میکند که...
خلاصه کتاب:
کیاشا رادمان، مردی که سالهاست از خانوادهاش دور مانده، با قتل برادرش به خانه بازمیگردد. در مسیر انتقام، با خواهر قاتل روبهرو میشود؛ دختری بیگناه، معصوم و متفاوت از آنچه تصور میکرد. اما خشم و عشق، دو نیروی متضاد، در دل کیاشا میجنگند. آیا میتواند از انتقام بگذرد؟ یا عشق هم قربانی خشم خواهد شد؟
خلاصه کتاب:
در دل شلوغیهای شهری پرزرقوبرق، حوا با آرزویی شیرین در دل میزیست؛ ازدواج با مردی متمول برای رهایی از گذشتهای تاریک. اما ناگهان سایهای از خاطرات قدیمی بر او افتاد—مردی که حقیقتهایی را با خود داشت و حضورش، آرامش را ویران کرد.
خلاصه کتاب:
زندگی نیلو همیشه آرام بود، تا اینکه تغییرات عجیبی در وجودش رخ داد—تغییراتی که نمیتوانست توضیحی برایشان پیدا کند. با هر روزی که میگذشت، احساس میکرد چیزی بزرگتر در انتظارش است، چیزی که سرنوشتش را تغییر خواهد داد. وقتی سموئل پا به زندگیاش گذاشت، نیلو فهمید که این تغییرات تصادفی نیستند. او محافظ است، اما محافظت از چه؟ و چرا نیلو؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتاب خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.