خلاصه کتاب:
سام دانشجوی رشته کامپیوتر که در دانشگاه در یک نگاه به دختری به نام شیرین دل می بازد. شیرین دختر شاد و بسیار زیبایی است که خواهان زیادی دارد. سام برای اینکه لیاقت شیرین را داشته باشد، برای بدست آوردن پول، دست به کارهای عجیبی میزند. سام که نمیتواند به این زودی پا پیش بگذارد، از طریق هک کردن تمام وسایل الکترونیکی خانه شیرین، او را ۳سال تحت نظر می گیرد تا اینکه یک روز شیرین از کارهای او به ستوه می آید و قصد خودکشی دارد ...
خلاصه کتاب:
لیلی، دختر خانوادهی برزینمهر، ناگهان درگیر زندگیای میشود که هیچ شناختی از آن ندارد. او باید در کنار کسی باشد که روزی باعث رنجشاش بوده. در تلاش برای فهمیدن واقعیت، با دروغهایی از سوی نزدیکان روبهرو میشود و کسی که ادعا میکند دیگر دشمن نیست، شاید هنوز گذشته را فراموش نکرده.
خلاصه کتاب:
بهزاد، قاضی باوقار شهر، بهخاطر تعهدی قدیمی به خاندان پاک، باید یکی از فرزندانش را به گروه آلفا بسپارد. پسرش، آرام و هنرمند، برای چنین مأموریتی مناسب نیست. مایا، دختر جوان و سرکش او، که بهتازگی از یک رابطهی عاطفی خارج شده، تصمیم میگیرد خودش وارد این مسیر شود. اما مخالفت پدر، او را در مسیر برخورد با امیر ارسلان قرار میدهد؛ مردی که قدرت و غرور در وجودش موج میزند. تقابل میان مایا و امیر، داستانی پرکشش از اراده، احساس و تغییر را رقم میزند.
خلاصه کتاب:
آن چشمان کهربایی، با آرامشی که درونشان موج میزد، چیزی در دل مرد بیدار کرد که سالها خاموش مانده بود. او که در گذشتههای تاریک زندگی کرده بود، حالا در برابر این دختر، احساس روشنی میکرد. آرزو داشت که بتواند با صداقت و پاکی، به او نزدیک شود. شاید این دختر، آغاز فصل تازهای در زندگیاش باشد.
خلاصه کتاب:
همهی عمرم به دنبال معنایی بودم که فراتر از روزمرگیهای زندگی باشد. وقتی فهمیدم که فساد چگونه بیرحمانه بر همهچیز سایه انداخته، دیگر نمیتوانستم چشمپوشی کنم. این کار برای من فقط یک مأموریت نیست، این انتخابی است که آرامش ذهنم را تضمین میکند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتاب خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.