خلاصه کتاب:
از لحظه ای که مدی دو ماه پیش به کلاس من منتقل شد اون رو میخواستم اون خوشگل و با شکوهه و خب سنشم قانونیه و بی گناه و معصوم به نظر میرسه ولی همه چیز اون منو آزار میدن...
خلاصه کتاب:
نیت اسمیت یه راز داره اون اینکه کاملا و به طور دیوانه وار عاشق کارلی اندروز شده و از بچگی همینطور بوده و تنها مشکل اینه که کارلی نمیدونه و نیت فکر نمیکنه اون آمادگی دونستنش رو داشته باشه.
نیت نمیخواد دوستیشون رو خراب کنه اما تحمل اینم نداره که کارلی رو با مردای دیگه ببینه پس واسه همین هر کسی که جرئت کنه باهاش قرار بذاره رو تهدید میکنه یا بهش آسیب میزنه.
حالا بعد از سال ها و قرارای فاجعه بار کارلی فهمیده که حتما مشکل از خودشه و اون دوست داشتنی نیست و تنها چیزی که همیشه میخواسته یه خانواده بوده پس تصمیم میگیره یه راهی پیدا کنه که ...
خلاصه کتاب:
در دل تاریکی، دختری ایستاد؛ زخمی، تنها، اما زنده. سالها بعد، گذشته دوباره درِ قلبش را کوبید. اما این بار، او فقط برای خودش نمیجنگد، بلکه برای نوری کوچک که در آغوشش نفس میکشد.
خلاصه کتاب:
دو دل، دو سکوت، دو مسیر جداگانه... صابر و سحر، روزی عاشق بودند، اما تقدیر آنها را از هم جدا کرد. حالا، در قاب رسمی وکیل و موکل، دوباره روبهروی هم ایستادهاند. پروندهای سنگین، و عشقی که مثل شعلهای زیر خاکستر، آرامآرام جان میگیرد.
خلاصه کتاب:
از همون لحظهی اول، چیزی در نگاهش منو متوقف کرد. همیشه برای خواستههام تلاش میکردم، اما این بار فرق داشت. وقتی فهمیدم کسی دیگهای تو زندگیشه، حس رقابت درونم شعلهور شد. با خودم عهد کردم که با احترام و شناخت، دلش رو به دست بیارم. فقط یه چیز رو دستکم گرفته بودم، اونم درست به اندازهی من سرسخته.
خلاصه کتاب:
در دل نبردهای میان اسکاتلند و انگلستان، جنیفر مریک، دختری باوقار و مقاوم، به دست جنگجویان انگلیسی افتاد. فرمانده آنها، دوک کلایمر، مردی با هیبت و شهرت، با رفتار سرد و جدیاش جنیفر را به چالش میکشید. اما در دل این تقابل، احترام و درک متقابل شکل گرفت.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتاب خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.