خلاصه کتاب:
آنالی در خوابهایش صحنههایی میبیند که هیچ توضیح منطقی برایشان وجود ندارد. در این رؤیاها، نویان همیشه حضور دارد، اما نه بهعنوان برادر، بلکه بهعنوان کسی که با او پیوندی عمیق دارد. این خوابها باعث میشوند آنالی به واقعیت زندگیاش شک کند. آیا او واقعاً خواهر نویان است؟ یا اینکه گذشتهاش چیزی فراتر از آن چیزیست که به او گفتهاند؟
خلاصه کتاب:
در مأموریتی حساس، جهان وارد باندی میشود که تحت فرماندهی خسرو اداره میشود. پس از لو رفتن، خسرو تصمیم میگیرد جهان را گروگان بگیرد و همزمان آیلین را نیز میرباید تا سرهنگ جلیلی را تحت فشار قرار دهد. خسرو با تهدیدهای روانی، جهان را در موقعیتی دشوار قرار میدهد. اما جهان، با وجود تمام فشارها، تلاش میکند از اصول انسانی خود فاصله نگیرد و راهی برای نجات آیلین و خودش پیدا کند.
خلاصه کتاب:
در شب زمستانی، پسر جوانی با ذهنی مشوش از خانهی والدینش بیرون میزند. در مسیر بازگشت، صدای درگیری او را به سمت کوچهای تاریک میکشاند. مهاجمان با دیدن او فرار میکنند و تنها یک نفر زخمی باقی میماند. پسر او را به خانهاش میبرد و در آنجا متوجه میشود که آن فرد، دختریست که در لباس پسرانه، از چیزی یا کسی گریخته...
خلاصه کتاب:
همهی عمرم به دنبال معنایی بودم که فراتر از روزمرگیهای زندگی باشد. وقتی فهمیدم که فساد چگونه بیرحمانه بر همهچیز سایه انداخته، دیگر نمیتوانستم چشمپوشی کنم. این کار برای من فقط یک مأموریت نیست، این انتخابی است که آرامش ذهنم را تضمین میکند.
خلاصه کتاب:
نگاهت مثل طوفانی مرا به سمتت کشاند، بیآنکه بدانم مقصد کجاست. در تاریکی، بیپناه شدم و هر تقلایی بینتیجه بود. آغوشت، به جای آرامش، مرا در خود پیچید و خفه کرد. و من، هنوز نمیدانم چگونه در این طوفان گرفتار شدم…
خلاصه کتاب:
پدر بیتا، از غم رسوایی همسرش، بهشدت بیمار شد و زیر فشار این مصیبت، جان خود را از دست داد. او چیزی جز بدهیهای فراوان برای فرزندانش به ارث نگذاشت. رضا، پسر بزرگ خانواده، با بهدست گرفتن ادارهی کارگاه پدر، پرداخت بدهیها را آغاز کرد، بیتا از برادرش خواست اجازه دهد او نیز کار کند تا بخشی از بار زندگی را به دوش بکشد. اما...
خلاصه کتاب:
نیما، کارگردان تئاتر، برای اجرای جدیدش دنبال بازیگر اصلیه. وقتی ترانه، عشق قدیمیش، برای نقش تست میده، نیما بین انتخاب حرفهای و احساساتش گیر میکنه.
خلاصه کتاب:
سایه همیشه از دنیای اطرافش فاصله میگرفت—یک دختر بیستساله که ترجیح میداد در سکوت زندگی کند و از پیچیدگیهای روابط دور بماند. اما یک آشنایی تصادفی در تلگرام، همه چیز را تغییر داد. مردی به نام آراز وارد زندگیاش شد، و سایه بدون اینکه بداند این رابطه تا کجا پیش خواهد رفت، اعتماد کرد و جلو رفت. اما خیلی زود متوجه شد که برخی مسیرها، برخلاف انتظار، ساده و بیدردسر نیستند…
نام کتاب: کاژه
ژانر: ,اجتماعی,عاشقانه,درام,رئال,خانوادگی,بزرگسال,بزرگسالان,بر اساس واقعیت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتاب خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.