خلاصه کتاب:
او آمد. با بوسه ای که از این جهان نبود
و نگاهی که سرنوشت را به آتش کشید.
در میان دالان های تاریک توطئه و سکوت،
فقط یک چیز نجاتشان داد"عشق"
عشقی که می سوخت، اما خاموش نمی شد.
اگر دلت می خواهد در دل یک داستان نفسگیر، میان صدای نفس ها، بوسه ها، خیانت ها و نجات ها غرق شوی ،همراه شو با بوسه ی پریزاد ،
بخوان، حس کن، عاشق شو.
خلاصه کتاب:
سلمان و ساره دلباخته ی هم هستند. با وجود
رقیب بانفوذی که چشمش ساره رو گرفته اما همه چیز بین اون دو خوب پیش میره. ولی سلمان به دلیل نامعلومی ساره رو ترک میکنه و ساره برای پیدا کردنش تا قلب داعش پیش میره!
صدای بازشدن قفل در را شنید قدمهای آهسته ی مرد، مثل پتک روی اعصاب ساره فرود می آمد صدای تق تق اسلحه اش را می شنید که به جلیقه اش برخورد می کرد، بوی تهدید، او را تا حد جنون کشانده بود.
مرد دستگیره ی کمد را کشید اما باز نشد تن و بدن ساره از درون می لرزید و جانش به گلوگاه رسیده بودو نفسش در نمی آمد، زیر پتوها در دل کمد تاریک، مچاله شده بود.
اینبار با قدرت بیشتری کشید و درباز شد مرد لبخند کجی زد و دستش سمت پتو رفت...
خلاصه کتاب:
رقصنده ی درد داستان دختری به نام آیه است که مانند هزاران دختر این سرزمین در نوجوانی با یک اتفاق تباه شدن را تجربه کرد و مسکوت ماند.
او ناخواسته وارد بازیای می شود سراسر از دروغ، ورق بر می گردد و حال او زنی است در آستانه ی عاشقی...و آیا مادران این سرزمین به پسران خود آموخته اند زن را دوست بدار همانگونه که هست ؟
خلاصه کتاب:
سودی سالی دوبار توی ویلایی که بعنوان مهریه، همسر مرحومش بهش بخشیده، تورنمنتی با شعار ؛ببین، بپسند و ببر؛ برگزار میکنه تا دخترا و پسرای جوان در یک محیط امن و با اطلاع خانواده هاشون با همدیگه آشنا بشن و اگه مورد پسند بودن کار به ازدواج بکشه.. اما امسال خودش و خونه در خطر……
خلاصه کتاب:
«به خواهرت کمک میکنم... اگر قبول کنی با من ازدواج کنی.»
با زندانی شدن پدرش و فرار برادرش از کشور، پنه لوپه مجبور است از خودش و خواهرش مراقبت کند. و او برای فرار از این زندگی فقیرانه هر کاری می کند.
دوک هاکستون هیچ ابایی از زندانی کردن قاتل خانوادهاش ندارد. با این حال، به نظر نمیرسد انتقام قلب سیاه او را راضی کند. تا اینکه دختر دشمنش وارد اتاق کارش میشود، مصمم است تاوان پس دهد.
پنه لوپه، ناامید و درمانده، به همان مردی روی می آورد که مسئول نابودی خانوادهاش است. اما او هرگز انتظار نداشت که دوک سنگدل چنین پیشنهاد عجیب و غریبی به او بدهد:
ازدواج با او در ازای آینده خواهرش...
در این رمان عاشقانه دوران نیابت سلطنت اثر لورتا لوین، نویسنده پرفروش و برنده جایزه، یک بانو ناامید با دوکی آنقدر سنگدل روبرو می شود که هرگز انتظار نداشت اینقدر دیوانهوار عاشقش شود.
خلاصه کتاب:
دلوین، دختری که برای فرار از گذشته تاریکش به شهر کوچکی نقل مکان میکند، ناخواسته توجه چهار برادر مرموز و تاثیرگذار را جلب میکند. هر کدام از آنها به روشی خود قصد دارند او را به دست آورند، اما رازی که هر پنج نفر را به هم گره زده، بسیار عمیقتر از یک عشق ساده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتاب خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.