خلاصه کتاب:
همهی عمرم به دنبال معنایی بودم که فراتر از روزمرگیهای زندگی باشد. وقتی فهمیدم که فساد چگونه بیرحمانه بر همهچیز سایه انداخته، دیگر نمیتوانستم چشمپوشی کنم. این کار برای من فقط یک مأموریت نیست، این انتخابی است که آرامش ذهنم را تضمین میکند.
خلاصه کتاب:
نیما، کارگردان تئاتر، برای اجرای جدیدش دنبال بازیگر اصلیه. وقتی ترانه، عشق قدیمیش، برای نقش تست میده، نیما بین انتخاب حرفهای و احساساتش گیر میکنه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتاب خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.