خلاصه کتاب:
محمدطاها به خاطره یه قول و قرار قدیمی مجبور میشه با شیدا دختر یه حاجی بازاری از دوستای پدربزرگش ازدواج کنه غافل از اینکه ریحانه دختر عموشو عاشقانه دوست داره.... ریحانه متوجه میشه و میخواد ترکش کنه، پس چاره ای نمیبینه جز صیغه کردنِ به زور و اونو کنار خودش نگه داشتن.... اما ریحانه روز عقد محمدطاها فرار میکنه و...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتاب خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.